آقای رییس جمهور اگرامریکا موضوع اتمی شدن آلمان اجدی نگیرد

بشریت بافاجعه غیرقابل جبران روبرو خواهدشد.

این باعث شد که آمریکاییها کارخانه های آب سنگین آلمان راکه درآلمان

،نروژ ودانمارک برپابود شناسایی وبابمب های هواپیماییشان منهدم نمایند

وبه موازات این تحقیقات منجربه تولید اولین بمب اتمی جهان توسط امریکا

شد وامریکاییها باتجربه بمب اتمی روی شهرهای هیروشیما وناکازاکی

فاجعه معروف به هیروشیما را آفریدند.

درسالهای 1325و 1326 شمسی باردیگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان 

شد وبشریت ازپیامدهای این اسلحه مرگبار،آرامش موقت خود راازدست 

داده اند. اگر یکی دیگر ازدولتهای متخاصم ازاین اسلحه استفاده بکند فاتحه

جهان خوانده خواهدشد. وقرنها طول می کشد تایک حیوان تک سلولی

به  وجود آید.

اکثریت مردم دست به دعاشدند، عده ای می گفتند خدا درقرآن خبر داده

که کوه ها همانند پنبه تافته خواهندشد..

آیا مردم می توانستند افکار وحرف های دلشان را به انیشتین که درمحاصره

جهان خواران بود برسانند؟

درسال 1326شمسی جمعی ازاساتید ودانشجویان تهران

دست به دامان استاد شهریار می شوند،موضوع را کاملا شرح می دهند.

ویادآوری می کنند که تنها شهریار نابغه مشرق می تواند انیشتین آن 

نابغه ریاضی فیزیک ومغرب را متاثربکند..

خود استاد شهریارمی گوید: به گونه ای منقلب شده ام که گویی بمب

اتم کره زمین را به کلی نابود کرد. درعالمی اعلا به درگاه خدا متوسل

می شوم،خدایا کمکم کن،پروردگارا;قدرتی می خواهم که دل آن سلطان 

ریاضی را نرم کنم.اکنون که من دراین امرمامور شده ام مرا یاری کن 

وشرمنده ام مکن.

استاد شهریار شعری دراین باره می سراید برای انیشتین وسریعا آن را

به چندین زبان انگلیسی،روسی،... ترجمه کردند وشخصی مامور

آن شد که نامه را بهدفتر انیشتین برساند.

روز موعود فرا می رسد؛

شعر رابا ترجمه فصیح انگلیسی دراقامتگاه انیشتین برایش می خوانند.

آنچنان که حاضران نقل کرده اند آن بزرگ مرد عالم دانش ،دوبار از جای 

خود برمی خیزد،دودستش را به صورتش می نهد ومی فشارد، قطرات

اشک برشیشه عینکهایش نمایان می شود،  با چهره ای اندوهگین یکباره

باصدای بلند فریاد می زند: به دادم برسید، سکوت می کند وصورتش

رادرمیان دستانش قرار می دهد وغرق در بحر تفکر می گردد و می خواهد

که دوباره شعر رابرایش بخوانند واین بار پس از شنیدن آن ازاتاقش خارج وبه

باغش می رود و درآن قدم می زند ومتوجه غولی که ازشیشه بیرون آورده

بودشد.

پس ازپایان جنگ پدر بمب اتم مبدل به یک مبارز طراز اول جلوگیری از توسعه

وتولید سلاح اتمی شد وبه اتفاق برتراندراسل فیلسوف معروف انگلیسی 

نهضت ضدجنگ ومحدودیت استفاده از سلاح اتمی راتشکیل داد،

این کار درست مقارن با حمله صلح اتحادجماهیرشوروی بود که هنوز

به سلاح اتمی دست نیافته بودند وبه این جهت امریکا انیشتین را مورد

تعقیب وپیگیری کمیسیون قرار داد، اما چون درآن سال برنده جایزه نوبل

وپدر تئوریهای پیشرفته فیزیک شد کاری نمی توانستندبکنند.

انیشتین که یک یهودی بود درآغاز کار ازتمام مواضع صهیونیستی دفاع 

می کرد،اماهنگامیکه اسرائیل باخشونت به تصرف سرزمین فلسطین 

پرداخت اویکی از منتقدان بزرگ شیوه ی تروریستی شد ودرروزنامه 

نیویورک آنها رامحکوم ساخت،بااین وجود اسرائیل بعد ازمرگ رئیس جمهور

اول به او پیشنهاد رئیس جمهوری می دهند اما او این پیشنهادو رد می کند.

انیشتین ازسال1946 به بعد یک مبارز صلح دوست وطرفدار آزادی انسان 

می شود..

متن ارسالی استاد شهریار به انیشتین اینگونه است:

انیشتین یک سلام ناشناس البته می بخشی

دوان درسایه روشن های یک مهتاب خلیایی

نسیم شرق می آید،شکنج طره ها افشان

فشرده زیر بازو شاخه های نرگس ومریم

از آنهایی که در سعیدیه شیراز می روید

زچین وموج دریاها وپیچ وتاب جنگل ها

دوان می آید وصبح سحر خواهد به سرکوبید

درخلوت سرای قصرسلطان ریاضی را

درون کاخ استغنا،فراز تخت اندیشه

سراز زانوی استغراق خود بردار

به این مهمان که بی هنگام وناخوانده است،دربگشا

اجازت ده که بادست لطیف خویش بنوازد

به نرمی چین پیشانی افکار بلندت را

به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد

نبوغ شعر مشرق نیز با آئین درویشی

به کف جام شرابی ازسبوی حافظ وخیام

به دنبال نسیم از در رسیده می زند زانو

که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را

انیشتین آفرین برتو!

خلا باسرعت نوری که داری ،درنوردیدی

زمان در جاودان پی شد،مکان در لامکان طی شد

حیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شد

بهشت روح علوی هم که دین می گفت جز این نیست

توباهم آشتی دادی جهان دین ودانش را

انیشتین ناز شست تو!

نشان دادی کهجرم وجسم چیزی به جز انرژی نیست

اتم تا می شکافدجزو جمع،عالم بالاست

به چشم موشکاف اهل عرفان وتصوف نیز

جهان ماحباب روی چین آب را ماند

من ناخوانده دفترهم که طفل مکتب عشقم

جهان جسم،موجی از جهان روح می دانم

اصالت نیست در ماده

انیشتین صدهزار احسن ولیک صدهزار افسوس

حریف از کشف والهام تو دارد بمب می سازد

انیشتین؟اژدهای جنگ!

جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرد

دگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهدشد

دگر عشق ومحبت ازطبیعت قهر خواهد کرد

چه می گویم؟

مگر مهر و وفا محکوم اضمحلال نیست؟

مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟

مگر یک مادر از دل وای فرزندم نخواهد گفت؟

انیشتین بغض دارم درگلو، دستم به دامانت

نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن

سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور

نژاد وکیش وملیت یکی کن ای بزرگ استاد

زمین یک پایتخت امپراطوری وجدان کن

تفوق در جهان قائل مشو جزعلم وتقوا را

انیشتین نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟

حکیما محترم می دار،مهد ابن سینا را

به این وحشی تمدن گوشزد کن حرمت ما را

انیشتین پا فراتر نه جهان عقل هم طی کن

کنار هم ببین موسی وعیسی و محمد را

کلید عشق رابردار وحل این معما کن

وگرشد اززبان علم این قفل کهن واکن

انیشتین باز هم بالا "خدا را نیز پیدا کن"

انیشتین ازسال 1946 به این طرف تبدیل به یک انسان صلح دوست و 

آزادی انسان سپری کرد.

همسر او ازترس ولخرجی اوبه وی پول توجیبی می داد، و ای بسا که در 

بازگشت متوجه می شد که اوهمان پول مختصر را به سائلی در راه داد یا

برای دسته ای از بچه ها بستنی خریده وبا آنها بستنی خورده تا آنها را

شادمان کند. 

نظرات شما عزیزان: