درآیات قرآن تدبرکنید وازآن عبرت آموزید..
 
 

و این بار بخوانید نامه تاریخی استادشهریاربه انیشتین که اورا منقلب 

کرد..

درخلال سالهای 1320و1321خبرکشفیات انیشتین غوغایی درجهان انداخته 

بود.کارشناسان معتقد بودند که اگرمتفقین جنگ را تمام نکند آلمان به وسیله

بمب اتمی مقاومت آنها را درهم خواهدشکست.

همه جا حرف ازاین سلاح بزرگ وحشتناک آفرین بود. جنگ باپیروزی متفقین

به پایان رسید.خوشبختانه هیچ کدام ازطرفین جنگ نتوانستند ازبمب اتمی

استفاده بکنند.آلبرت انیشتین در26سالگی خودباعث انتشار دواثرمهم درعلم

فیزیک شد که یکی "نظریه کوانتومی" ودیگری "انرژی هسته ای"

او که متولد آلمان ویهودی بود وقتی برای سخنرانی به انگلستان وامریکا رفت،

نازیها اورابه دلیل دینش ازکاربرکنار کردند.درآن سالها وقتی که اخبار مربوط به 

کوره های آدم سوزی یهودیها توسط نازیها منتشرگردید(خیانتی که هیچ ملت

متمدنی بدان دست نخواهد زد)

انیشتین این خیانت راتحمل نکرد ودرسال1940که برابر است باسال1319

شمسی ازآلمان فرار کرد وبه ناچار دعوت دانشگاه پرینستون راپذیرفت و

به تابعیت امریکا درآمد.

انیشتین اولین کسی بود که امریکا را ازخطر اتمی شدن احتمالی آلمان

آگاه کرد وامریکا را تشویق کرد تابه تحقیقات اتمی خود درشکافتن اتم ادامه

دهد، او درسال 1939 درنامه به روزولت نوشت:



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, :: 3:33 :: توسط : baran

گفت و گوی خدا با بنده اش :

خدا: بنده ی من نمازشب بخوان وآن یازده رکعت است.

بنده: خدایا، خسته ام! نمی توانم.

خدا: بنده ی من، دورکعت نماز شفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است.

خدا:بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتربخوان.

بنده: خدایا! امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضوبگیر ورو به آسمان کن وبگو یاالله

بنده:خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا:بنده ی من همانجا که درازکشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

بنده:خدایا هوا سرد اس!نمی توانم دستانم را از زیر پتو دربیاورم!

خدا:بنده ی من دردلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم.

بنده ،اعتنایی نمی کند و می خوابد.

خدا:ملائکه ی من؟ ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان نمانده است

او را بیدار کنید..دلم برایش تنگ شده است! امشب با من حرف نزده است..

ملائکه: خداوندا!او را بیدار کردم اما باز خوابید.

خدا:ملائکه ی من درگوشش بگویید پروردگارت منتظر توست

ملائکه:پروردگارا!باز هم بیدار نمی شود.

خدا:اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو

نماز صبحت قضا می شود،خورشید از مشرق سربر می آورد

ملائکه:خداوندا!نمی خواهی با اوقهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد ، شاید توبه کند..

بنده ی من، تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا می دهم که انگار

یک بنده را دارم وتو چنان غافلی که گویا صد خدا داری..

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 16:9 :: توسط : baran

درباره وبلاگ
احساس پرانتزی را دارم که همه اتفاقات خوب داخل آن می افتد.. آری ؛ خدا رامهمان فلب کوچکم کرده ام.. به وبلاگ خودتون خوش آمدید.. امیدوارم که دست پر بیرون برید.. اگه ازوبلاگ خوشتون اومد منو لینک کنید..(نظرم یادتون نره)..مرسی
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان درآیات قرآن تدبرکنید وازآن عبرت آموزید.. و آدرس mmohammad.loxblog.LXB.ir لینک نمایید






<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 58
بازدید کل : 9570
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1